امیر محمدامیر محمد، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

چشم انتظاری های ما

روز تولد تو( مثل یه معجره)

  سلام معجره من  امیر محمدم خدا تورو تو یه صبح جمعه ی سرد پائیزی 8 آذر ساعت 11:05  در بیمارستان چمران به ما هدیه داد.یعنی 5 روز زودتر از موقعی که دکترت مشخص کرده بود داد. بازم خواست به مامان سمیه یاد آوری کنه که همه چیز تو دستای خودشه و ما بنده ای بیش نیستم خداواندا تو را شکر گذارم برای نعمتی که من و امیر را لایغ آن دانستی.                                               ...
8 آذر 1392

یه حرف کوتاه

سلام عشق مامان سمیه شرمنده نتونستم سریع تمام لحظه های قشنگی که خدا از هدیه دادن تو بمن داد اینجا برات بگم ولی پسر گلم شیر مرد من تمام شادی های که از به وجود امدن تو همراه من و این خونه شده به جز تو قلبم تو یه دفتر هم وارد کردم تا بی کمو کاست همه این روزهای لذت بخشو برات بگم . اخه مامان سمیه دوران سختی داره سر میکنه باید استراحت کنه تا شما صحیح و سالم به دنیا بیای و نشستن پای لب تاپ برام سخته . عزیز دلم از روزی که خدا شما رو به من هدیه داد با تمام سختی و دلواپسی هاش شده بهترین روزهای من.نی نی کوچولوی من که الا تو دل مامانی راحت لم دادی عاشقانه دوست دارم و هر لحظه از خداوند را سپاس گذارم برای این نعمت شیرین.( چشم انتظار آمدنت هستم&n...
10 مرداد 1392

بی بی چک

یکشنبه ١٨/١/٩٢ امروز بلاخره بعد کلی استرس به امیر گفتم بی بی چک بگیره طفلی از ذوغش یه 5 تای گرفته بود از ترس اینکه منفی  باشه جرات تست کردن نداشتم اما به قول لیلا (خواهر بزرگم) باید خیالم راحت شه یعنی مطمئن بشم.                   بعد نهار رفتم تست انجام دادم وای خدایا باورم نمیشد سریع هردو خطش قرمز شد اینگار هنگ کرده بودم از دسشوئی اومدم بیرون امیر گفت چی شد گفتم باورت میشه امیر مثبته گفت دروغ نگو ببینم نشونش دادم با خنده گفت آره دیگه مثبته من که از خوشحالی فقط میخندیدم  پریدم بغلش بوسش کردم گفتم عزیزم دیدی ما ...
18 فروردين 1392